چهار پارتی از جیمین{وقتی دختر شکلاتی}
part 4
کتاب ها رو به طرف خانم مسن گرفت: بفرمایید خانم..کتاب های قشنگی هستن..خودم به شخصه پیشنهادشون میکنم بهتون!
خانم مسن کتاب ها رو از ا.ت گرفت و روی میز گذاشتشون
کتابی که جلد سفید رنگ داشت رو توی دستش گرفت و شروع به خوندن مقدمه کرد
-این خوبه..اینو میبرم!
و بعد از پرداخت پول از کتابفروشی خارج شد
ا.ت با لبخند به سمت میز جیمین رفت و دستش رو پشت کمرش قلاب کرد: کارم داشتید درسته؟'
"_برنامه هام خراب شد، خیلی وقت تلف کردی کوچولو...!!
جیمین ک صبرش تموم شده بود با هر کلمه یک قدم نزدیکتر و نزدیکتر ب ات میشد
_میدونی چقدر برای این لحظه تلاش کردم ولی همه چیو خراب کردی؟
جیمین حس گرد ک نفسای ات سنگین شده ولی حتی ذره ای تغییر نکرد...گر گرفته بود وب شدت عصبانی بود..."
'عطر کاراملیه جیمین تمام روح ا.ت رو محاصره کرده بود
چشم های قهوه اییه جیمین باعث نبض ا.ت شده بود
با گونه های سرخ شده قدم قدم به عقب میرفت و نگاهشو میدزدید
خراب کردم!؟ چ..چیو؟
حرف های جیمین توی سرش میچرخید
نقشه؟
تلف کردن وقت؟'
"_ببخشید کوچولو قرار بود همه چیز رمانتیک پیش بره ولی مثل اینکه باعث تغییرات زیادی تو مهم ترین لحظه زندگیت شدی...
جیمین بعد از تموم کردن حرفش، لبهاشو خیس کرد و بدون هیچ مقدمه ای شروع ب بوسیدن ات کرد...کاری ک مدتها ارزوش و داشت و تو ی ثانیه عملی کرد...نباید اینطوری پیش میرفت، ولی خب اینم ی نوع ابراز احساساته..."
'لب های پفکیه ا.ت به اسارت لب های داغِ جیمین کشیده شد
با ولع میبوسید و کنترل بوسه رو به دست گرفته بود
دست های ا.ت به طور. ناخودآگاه دور گردن جیمین قفل شد
با لب های که حرکتی نداشتن توی فاصلهِ صفرِ جیمین ایستاده بود
و این اجازه رو به جیمین داد که بوسه هاش رو کامل کنه'
"جیمین ب شدت از لحظه استفاده میکرد و با تک تک سلول هاش بوی شکلاتیه دختر و استشمام میکرد...اون چیزی ار عاشقانه سردر نمیاورد، ولی خوب ات و میشناخت...ات عاشق هرچیزی بود ک ب طعم عشق اغشته شده بود...جیمین هم بیشترین تلاششو میکرد تا بتونه شخصی باشه ک همیشه ات توی تصوراتش باهاش وقت میگذرونن..."
آر آن:شروع عشق با بوسه؟!...فرایند جالبیه، نظر تو چیه نیلا؟
نیلا:ترکیب عطر شکلاتی و کاراملی! چه ترکیب دلنشینی؛ مگه نه آر ان؟
@kim_rn
@nilaa1529
مرسی آر آن قشنگمممم:>
کتاب ها رو به طرف خانم مسن گرفت: بفرمایید خانم..کتاب های قشنگی هستن..خودم به شخصه پیشنهادشون میکنم بهتون!
خانم مسن کتاب ها رو از ا.ت گرفت و روی میز گذاشتشون
کتابی که جلد سفید رنگ داشت رو توی دستش گرفت و شروع به خوندن مقدمه کرد
-این خوبه..اینو میبرم!
و بعد از پرداخت پول از کتابفروشی خارج شد
ا.ت با لبخند به سمت میز جیمین رفت و دستش رو پشت کمرش قلاب کرد: کارم داشتید درسته؟'
"_برنامه هام خراب شد، خیلی وقت تلف کردی کوچولو...!!
جیمین ک صبرش تموم شده بود با هر کلمه یک قدم نزدیکتر و نزدیکتر ب ات میشد
_میدونی چقدر برای این لحظه تلاش کردم ولی همه چیو خراب کردی؟
جیمین حس گرد ک نفسای ات سنگین شده ولی حتی ذره ای تغییر نکرد...گر گرفته بود وب شدت عصبانی بود..."
'عطر کاراملیه جیمین تمام روح ا.ت رو محاصره کرده بود
چشم های قهوه اییه جیمین باعث نبض ا.ت شده بود
با گونه های سرخ شده قدم قدم به عقب میرفت و نگاهشو میدزدید
خراب کردم!؟ چ..چیو؟
حرف های جیمین توی سرش میچرخید
نقشه؟
تلف کردن وقت؟'
"_ببخشید کوچولو قرار بود همه چیز رمانتیک پیش بره ولی مثل اینکه باعث تغییرات زیادی تو مهم ترین لحظه زندگیت شدی...
جیمین بعد از تموم کردن حرفش، لبهاشو خیس کرد و بدون هیچ مقدمه ای شروع ب بوسیدن ات کرد...کاری ک مدتها ارزوش و داشت و تو ی ثانیه عملی کرد...نباید اینطوری پیش میرفت، ولی خب اینم ی نوع ابراز احساساته..."
'لب های پفکیه ا.ت به اسارت لب های داغِ جیمین کشیده شد
با ولع میبوسید و کنترل بوسه رو به دست گرفته بود
دست های ا.ت به طور. ناخودآگاه دور گردن جیمین قفل شد
با لب های که حرکتی نداشتن توی فاصلهِ صفرِ جیمین ایستاده بود
و این اجازه رو به جیمین داد که بوسه هاش رو کامل کنه'
"جیمین ب شدت از لحظه استفاده میکرد و با تک تک سلول هاش بوی شکلاتیه دختر و استشمام میکرد...اون چیزی ار عاشقانه سردر نمیاورد، ولی خوب ات و میشناخت...ات عاشق هرچیزی بود ک ب طعم عشق اغشته شده بود...جیمین هم بیشترین تلاششو میکرد تا بتونه شخصی باشه ک همیشه ات توی تصوراتش باهاش وقت میگذرونن..."
آر آن:شروع عشق با بوسه؟!...فرایند جالبیه، نظر تو چیه نیلا؟
نیلا:ترکیب عطر شکلاتی و کاراملی! چه ترکیب دلنشینی؛ مگه نه آر ان؟
@kim_rn
@nilaa1529
مرسی آر آن قشنگمممم:>
۲۰.۶k
۱۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.